عید شریف مبعث
بر امت بزرگ اسلامى و شما دوست عزیز مبار ک باد
جهان، آبستن بزرگترین حادثه حیات خویش است. چشم زمین، از دیدن زشتترین چهره آدم، نابینا و گوش آسمان از شنیدن کریهترین آوازهاى جهالت، ناشنوا و زمان، بدترین ثانیههایش را از پستوى لحظات بیرون کشیده است.
صبر، بردبارىاش را از کف داده و تاب تحمّل بار سنگین ذلّت برایش ناممکن شده است. شب از دیدن سیاهترین چهره بشر، وحشت زده از خواب برمىخیزد و روز در سیاهى اوهام شبپرستان، چونان مار غاشیه، در خود مچاله شده است.
غم و اندوه، یتیم آستانه دلهاى دردمند است، و حسرت، خیمه سیاهش را بر سینههاى چا ک چا ک گسترده، و آه، پرندهاى است که در آسمان بى کسى پرواز مىکند و بیچارگى بشر را آواز مىدهد. ناله بىپناهان و ضجّه بردگان با همهمه زوزه مستانه شهوت پرستان قریش، درهم آمیخته و محیطى وحشت زا پدید آورده است. بشر به اوج توحش رسیده و با زنده به گور کردن دختران، ترس جاهلانه را در پشت توجیه احمقانهاش مخفى مىکند.
خداوند، جهان را به سپیده دم آزادى نوید مىدهد. پلاس پوسیده جهالت و ندامت را از تن اندیشه و عمل بشر بیرون مىکشد و جهانیان را مهمان زیباترین سفره کرمش مىسازد، و محمد (صلىاللهعلیهوآله) را با سبدى پر از میوههاى رحمت، به خانههاى ستمسوخته بشر مىفرستد. همگان را به خوان یکتاپرستى مىخواند. کامشان را با شهد آزادى، شیرین و نامشان را با خلعت آزادگى، رنگین مىکند. در دلهاشان تخم ایمان مىپاشد و از اعمالشان خوشه تقوا درو مىکند. درهاى خدعه و نیرنگ، شکسته و بازار ناجوانمردى، بسته و بوستان صفا و صداقت، شکوفا گشته و پیامبر رحمت (صلىاللهعلیهوآله) در یـک دست، خورشید رسالت و در دست دیگر، ماه هدایت را به جهانیان هدیه مىکند.
چه زیباست چادر سبز رسالت بر آسمان آبى هدایت، و چه دیدنى است پرواز کبوتران شرف بر قلّه جوانمردى. چه تماشایى است در سپیده دم آزادى، خرامیدن غزالهاى آزادگى در وسعت انسانیت. چشمه خشکیده شرف، پر آب و باران محبت، زمین تر ک خورده عاطفه را سیراب ساخته است. روح همدردى در کالبد بى جان بشر دمیده و عصبیت قومى، جایش را به همدلى مىدهد. ت پرستان قریش، درهم آمیخته و محیطى وحشت زا پدید آورده است. بشر به اوج توحش رسیده و با زنده به گور کردن دختران، ترس جاهلانه را در پشت توجیه احمقانهاش مخفى مىکند.
خداوند، جهان را به سپیده دم آزادى نوید مىدهد. پلاس پوسیده جهالت و ندامت را از تن اندیشه و عمل بشر بیرون مىکشد و جهانیان را مهمان زیباترین سفره کرمش مىسازد، و محمد (صلىاللهعلیهوآله) را با سبدى پر از میوههاى رحمت، به خانههاى ستمسوخته بشر مىفرستد. همگان را به خوان یکتاپرستى مىخواند. کامشان را با شهد آزادى، شیرین و نامشان را با خلعت آزادگى، رنگین مىکند. در دلهاشان تخم ایمان مىپاشد و از اعمالشان خوشه تقوا درو مىکند. درهاى خدعه و نیرنگ، شکسته و بازار ناجوانمردى، بسته و بوستان صفا و صداقت، شکوفا گشته و پیامبر رحمت (صلىاللهعلیهوآله) در یـک دست، خورشید رسالت و در دست دیگر، ماه هدایت را به جهانیان هدیه مىکند.
چه زیباست چادر سبز رسالت بر آسمان آبى هدایت، و چه دیدنى است پرواز کبوتران شرف بر قلّه جوانمردى. چه تماشایى است در سپیده دم آزادى، خرامیدن غزالهاى آزادگى در وسعت انسانیت. چشمه خشکیده شرف، پر آب و باران محبت، زمین تر ک خورده عاطفه را سیراب ساخته است. روح همدردى در کالبد بى جان بشر دمیده و عصبیت قومى، جایش را به همدلى مىدهد.
|